محل تبلیغات شما

شهادت

روز هشتمربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امامعسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی کهمحبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطفخروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به سوی خانه امام حرکت کردند.

کرامتامام(ع(

علی بن زیدگفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم. یک روز خدمتابومحمد علیه السلام رسیدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنونبر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسیده، اگر خریداری پیدا شد آن را عوض کن و تأخیرمکن. در آن هنگام کسی بر ما وارد شد و رشته سخن را برید. من اندیشناک برخاستم و بهخانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمی دانم چه بگویم. از فروششبه مردم دریغم آمد. چون شب شد نوکری که آن اسب را تیمار می کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام ازگفتار خود این را در نظر داشته است.

گوشهای از زندگی امام

یازدهمینپیشوای متقیان، امام حسن عسگری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود.پدرش امام دهم، حضرت هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثهاست که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستورخلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر ست اجباری داشتند عسکری» نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکیو کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتششش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود درشهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد.

تدبیرامام

ابوهاشمجعفری می گوید: ما در زندان بودیم که امام حسن عسگری علیه السلام و برادرش جعفر راوارد زندان کردند.برایعرض ادب و خدمت، به سوی حضرت شتافتیم و دور ایشان جمع شدیم. در زندان مردی عجمیبود و ادعا می کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وی شد و فرمود: اگر در جمعشما بیگانه نبود به شما می گفتم کی آزاد می شوید. آنگاه به مرد عجم اشاره فرمود کهبیرون برود و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست. از او برحذر باشید.او گزارشی از آنچه گفته اید برای خلیفه تهیه کرده است که در لباس های اوست. یکی ازحاضران او را تفتیش کرد و آن گزارش را که در لباسش، پنهان کرده بود، پیدا کرد. اومطالب مهم و خطرناکی درباره ما نوشته بود.

کوششهای علمی حضرت

گرچه امامحسن عسکری علیه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومتعباسیان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما درعین حال، در همان فشار و خفقان شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر وگسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثری داشتند. شیخ طوسی(ره) شاگردانحضرت را م از صدنفر ثبت کرده است که در میان آنها چهره های روشن و شخصیت هایبرجسته ای مانند احمد اشعری قمی، عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسنصفّار به چشم می خورند.

کرمامام

امام حسنعسگری علیه السلام همچون سایر پدران بزرگوار خود منبع جود و سخا بود و در بسیاریاز مواقع قبل از این که کسی چیزی بخواهد، او را بی نیاز می کرد.

از ابویوسف،شاعر هم عصر حضرت، نقل شده است که گفت: تازه صاحب پسری شده بودم و دستم تنگ بود. کاغذی به عده ای نوشتم و از آنها کمک خواستم،اما از آنها ناامید شدم. در این هنگام ابوحمزه، فرستاده امام حسن عسگری علیهالسلام ، در حالی که کیسه سیاهی به دست داشت و در آن چهارصد درهم بود بیرون آمد وگفت: مولایمفرمود: این مبلغ را برای آن کودک نورسیده صرف کن. خداوند در آن کودک برایت برکتقرار دهد.

شکوهو عظمت امام

گروهی ازعباسیان نزد صالح، که از مخالفان حضرت بود، رفتند و به او گفتند بر امام سخت بگیرو او را لحظه ای راحت نگذار. صالح گفت دو نفر از نانجیب ترین مردانی که می توانستمپیدا کنم بر او گماشتم. اما آن دو نفر تحت تأثیر او واقع شدند و در عبادت و نماز وروزه کوشا شدند. آنها را احضار کردم و پرسیدم در آن مرد چه دیدید؟ آنها گفتند چهمی توانیم بگوییم درباره مردی که روز را روزه می گیرد و شب را تماما بیدار است وشب زنده داری می کند. نه سخن می گوید و نه به جز عبادت به کاری مشغول می شود وهنگامی که به او نگاه می کنیم زانوانمان به لرزه می افتد و حالی به ما دست می دهدکه نمی توانیم خود را نگه داریم. عباسیان هنگامی که این را شنیدند ناامید وسرافکنده برگشتند.

پندو نصیحت امام

محمد بن حسنگفت نامه ای به امام عسگری علیه السلام نوشتم و از تنگدستی شکایت کردم سپس با خودگفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند که فقر و تنگ دستی با ما بهتر از توانگریبا دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخنوشت: هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند وگاهی از بسیاری از گناهان می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای تنگدست بودن با مابهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم وبرای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات ازگمراهی، به ما متوسل می شوند.

مناسبت های ماه آبان

زیارت عاشورا از نگاه بزرگان

تقدیم به پیاده روان كربلا

امام ,علیه ,السلام ,حسن ,ای ,عسگری ,علیه السلام ,امام حسن ,و در ,عسگری علیه ,حسن عسگری

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیئت عشاق العباس (ع) زیباشهر گروه مدیریت خانواده کاردانش یزد foxtladispdon نیوشا و راز سلامتی ♥دنیای داستان ها♥ worlforbuddfort سایت دوستان - بزرگترین سایت تفریحی ایران نطنز فیلم درمانی Lawrence's game