محل تبلیغات شما
ویژگیهاى زندگى امام جواد (ع )

امـام جـواد (عـلیـه السلام ) پس از پدر، به مقام امامت رسید، امام جواد (علیه السلام ) در دهم

رجب سال 195 هجری قمری(برخی هم گفته اند در ماه رمـضان سال 195 هجرى) در مدینه ،

چشم به جهان گشود و در ماه ذیقعده (آخر ماه ) سال 220 هجرى در سن 25 سالگى به شهادت

رسید .

مـدّت خـلافـت آن بـزرگـوار بـه جـاى پـدرش و مـدّت امـامـتـش بـعـد از پـدرش ، هـفـده سال بود.

مادرش اُمّ ولد بود و ((سبیكه )) نام داشت و از اهالى ((نوبه )) بود.

نمونه هایى از دلایل امامت امام جواد (ع )

روایـات بسیارى بیانگر تصریح یا اشاره امام رضا (علیه السلام ) بر امامت فرزندش امـام جـواد

(عـلیـه السـلام ) اسـت از جـمـله راویـان بـزرگـى كـه بـه نقل اینگونه روایات پرداخته اند عبارتند از:

1 ـ على بن جعفر (فرزند امام صادق (علیه السلام ) و) عموى حضرت رضا( علیه السلام ) .

2 ـ صفوان بن یحیى .

3 ـ معمّر بن خلاّد.

4 ـ حسن بن جهم .

و جماعت دیگرى كه به خاطر رعایت اختصار، از ذكر آنان خوددارى شد، اینك به چند نمونه از این

روایات توجّه كنید:

1 ـ ((على بن جعفر)) در ضمن گفتارى به حسن بن حسین بن على بن حسین فرمود:

((خـداونـد حـضرت رضا (علیه السلام ) را در آن هنگام كه برادرها و عموهایش به او ستم كـردنـد،

یـارى فـرمـود)) و پس از ذكر مطالبى ، على بن جعفر مى گوید: من برخاستم و دست ابوجعفر

محمد بن على (یعنى امام جواد (علیه السلام ) ) را گرفتم و گفتم :

((گـواهـى مـى دهـم كـه تـو در پیشگاه خدا، امام هستى )). امام رضا (علیه السلام ) گریه كـرد و

سـپـس (بـه مـن ) فـرمـود: اى عـمـو! آیـا از پـدرم نـشـنـیـدى كـه مـى فـرمـود: رسول خدا (صلّى

اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:

((بـِاءَبـِى ابـْنُ خـِیـَرَةِ الاِْمـاءِ النَّوْبـِیَّة .؛ پـدرم بـه فـداى پـسـر بـهـتـرین كنیزان از اهـل نـوبـه . پـاك

سـرشـتى از فرزندان او (حضرت قائم ) است ؛ آواره (بـیـابـانـهـا) و طـالب خـون پـدر و جـدّش ،

پـنـهـان شده از نظرها (كه مدّت غیبتش آن قدر طـولانـى اسـت ) كـه در مـورد او گـفـتـه مى شود

از دنیا رفته ، یا هلاك شده ؟ یا به كدام بیابان و درّه اى رفته و ناپدید شده است )).

گفتم : فدایت گردم ! راست مى گویى .

2 ـ ((صـفـوان بـن یـحـیـى )) مـى گوید: به حضرت رضا (علیه السلام ) عرض  كردم : قـبـل از آنـكـه

خـداونـد ابـوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) را به شما ببخشد، از تو مى پـرسـیـدم (كـه امـام

بـعـد از شـما كیست ؟)؛ در پاسخ مى فرمودى :(((اگر) خداوند به من پـسـرى عـطـا كـنـد (او امـام

شـمـاسـت )))، ایـنك خداوند آن پسر را به شما عنایت فرموده و چشمهاى ما را به وجود او روشن

فرموده است ، خدا آن روز را نیاورد كه ما با جاى خالى تو مـواجـه شـویـم و اگـر چنین روزى (یعنى

درگذشت شما) پیش  آمد، ما به چه كسى مراجعه كنیم ؟ (و او را امام خود قرار دهیم ؟).

حضرت رضا (علیه السلام ) با دست اشاره به ابوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) كرد كه در آن

هنگام پیش رویش ایستاده بود.

عـرض كـردم :((فـدایـت شـوم ! ایـن پـسـر، كـودكـى اسـت كـه سـه سال دارد؟!)).

فـرمـود:((سـنّ كـم او بـه امـامـت او آسیب نمى رساند، عیسى (علیه السلام ) قیام به حجّت

(پیامبرى ) كرد با اینكه كمتر از سه سال داشت )).

3 ـ ((مـعمّر بن خلاّد)) مى گوید: در محضر حضرت رضا (علیه السلام ) بودم ، سخنى از آن حضرت

(در راستاى امامت ) شنیدم ، آنگاه فرمود:((شما چه نیازى (به امام ) دارید (و چه كـمـبـودى

احـسـاس  مـى كنید؟) این ابوجعفر (اشاره به امام جواد) است كه او را جانشین خودم كردم و

مقام خود را به او سپردم ، ما از خاندانى هستیم كه كودكانمان (خصایص امامت ) را از بـزرگـانـمـان

، ارث مـى بـرنـد، هـمـچـون یكدیگر (یعنى همانگونه كه بزرگسالانمان خصایص امامت را ارث مى

بردند) بدون هیچ گونه تفاوت )).

4 ـ ((حسن بن جهم )) مى گوید: در محضر امام رضا (علیه السلام ) نشسته بودم ، پسرش

ابوجعفر (امام جواد (علیه السلام ) ) را خواست او كودك بود آمد، امام رضا (علیه السلام ) او را در

كـنـار من نشانید و به من فرمود:((پیراهن او را بیرون بیاور))، من پیراهن (حضرت جـواد را) از تـنش

بیرون آوردم ، امام رضا (علیه السلام ) فرمود: با دقت بین دو شانه او (جواد (علیه السلام ) ) را

ببین ، من نگاه كردم ، ناگهان چشمم به چیزى شبیه مهر در یكى از شـانه هایش افتاد كه آن در

گوشت فرو رفته بود. آنگاه حضرت رضا (علیه السلام ) فرمود:((این مهر را مى بینى ؟ نظیر همین ،

در شانه پدرم وجود داشت )).

یك نمونه دیگر

(قـبـلاً بـایـد تـوجـّه داشـت كـه مـاءمـون عـبـّاسـى ، شـیـفـتـه جـمـال و كـمـال امـام جـواد (عـلیـه

السـلام ) شـد و دخـتـرش اُمـّ الفـضـل را بـه هـمـسـرى او درآورد و بـعـد، آن حـضـرت را بـا احـتـرام

، هـمـراه اُمـّالفـضـل ، از بـغـداد بـه سـوى مـدیـنـه روانـه كـرد) بـسـیـارى از مـورّخـیـن نقل كرده اند:

وقـتى كه امام جواد (علیه السلام ) همراه اُمّالفضل دختر ماءمون (كه همسرش بود) از بغداد به

سوى مدینه حركت كردند، در مسیر خود به خیابان ((باب الكوفه )) رسیدند و همراه آن حـضـرت ،

جـمـعـیـّتـى بـودنـد كـه او را بـدرقـه مـى كـردنـد، هـنگام غروب آفتاب به ((دارالمسیّب )) رسید، در

آنجا فرود آمد و براى نماز به مسجد رفت ، در صحن مسجد، درخت سـدرى بود كه هنوز میوه نداده

بود، ظرف آب طلبید و در كنار آن درخت وضو گرفت (كه آب وضویش به پاى درخت مى ریخت ) و بعد

برخاست و نماز مغرب را با مردم خواند و در ركعت اوّل بعد از حمد، سوره ((نصر)) را خواند و در

ركعت دوّم بعد از حمد، سوره ((توحید)) را خواند، سپس قنوت بجا آورد و نماز را به آخر رساند، بعد

از نماز اندكى نشست و ذكر خدا گفت و سپس بى آنكه تعقیب نماز را بخواند برخاست و چهار

ركعت نماز نافله مغرب را خـوانـد و سـپـس دو سـجـده شكر بجا آورد، سپس از مسجد بیرون آمد،

وقتى كه به آن درخت سـدر رسـید\ ، مردم دیدند آن درخت داراى میوه هاى زیبا شده و از این

كرامت تعجّب كردند و از آن میوه ها خوردند و دیدند شیرین و بدون هسته است .

آنگاه با امام جواد (علیه السلام ) خداحافظى كردند، آن حضرت همان وقت به سوى مدینه رفـت و

هـمـچـنان در مدینه ماند تا آن هنگام كه معتصم (هشتمین خلیفه عبّاسى ) پس از ماءمون روى

كـار آمـد و آن حـضـرت را در آغـاز سـال 220 هـجـرى بـه سوى بغداد فراخواند و آن بـزرگـوار نـاگـزیـر

بـه بـغـداد آمـد و در آنـجـا بـود تـا در آخـر مـاه ذیـقـعـده هـمـان سـال 220 از دنـیـا رفـت و بـدن

مـطـهـّرش را در پشت سر جدّش امام موسى بن جعفر( علیه السلام ) (در قبرستان قریش واقع در

كاظمین نزدیك بغداد) به خاك سپردند.


مناسبت های ماه آبان

زیارت عاشورا از نگاه بزرگان

تقدیم به پیاده روان كربلا

السلام ,علیه ,امام ,، ,كه ,بن ,علیه السلام ,رضا علیه ,امام جواد ,جواد علیه ,او را ,علیه السلام فرمود ,امـام جـواد عـلیـه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Choose the MLB Wholesale Cleveland Indians Jerseys in Official Jerseys Online Store. Ann's game حسینیم نویسنده وێبلۆگی محەمەد دانشگەر ذهن من David's receptions nemycompli عرصه فرهنگ میدان جهاد است مهارت سازی در مسیر موفقیت